سبک جهانی ذکافونگ

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

وقتی باران می بارد بیاد مینا کوچولو می افتم که نان خشکی را در دستهای کوچک خود گرفته بود و می خواست تا کمی از آن نان خشک را بخورد اما دندانی نداشت که با آن نان را خورد کند و بخورد رنج و درد فراوان را متحمل میشد و اشک از چشمان زیبایش قطره قطره می چکید و فرو می افتاد . نم نم اشکهای او مرا بیاد شبنمی انداخت که صبحها وقتی از درد جانکاهم به صحرا پناه می بردم و با شبنمهای صبحگاهی همنوا می گشتم و زمزمه باران را با هم سر می دادیم مینا در ذهنم تداعی می کرد و هزاران مینای دیگر را طی طریق می نمودم . وقتی خواستم تا شعری بخوانم زبانم همراهیم نکرد  در غم و اندوه غوطه ور شدم . دلم بدرد امد فریاد گلویم را می فشرد اما صدایی از ان بلند نمی شد. ذهنم آهنگ مینا را می نواخت من صحرایی نبودم صحرایی ام کردند . من درد و رنج را هیچ می پنداشتم اما با درد و رنج آمیخته شده ام . هنگامی که از خواب برمی خیزم نگرشی مثبت به زندگی حال و آینده ندارم چرا که افکارم آشفته است و امیدی به ادامه حیات ندارم . من می دانم مینا و میناهایی که در این سرزمین پهناور بسیارند. + نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۷ ساعت 16:34 توسط شهروز افضلی مقدم  |  سبک جهانی ذکافونگ...ادامه مطلب
ما را در سایت سبک جهانی ذکافونگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4zekafung-ir0 بازدید : 3 تاريخ : جمعه 16 دی 1401 ساعت: 20:25

خدای من در شهر فقر و فنا زندگی می کنم  آیا این انصاف است که نوشته هایم پاک گردد . پروردگار من !آخرین وادی، وادی فقر و فناست ولی من شبها بنور عشق تو سیر می کنم  و از درد جانکاهم می کاهم . همچو پروانه ای شبها به دور ستارگانت می چرخم و از ظلمت و تاریکی گریزان می شوم . ویرانه نشین خاک خفته نیستم. در حسرت رسیدن به دلبر مستم مست عشق. هرشب منتظر سپیده دمی هستم که شاید دلداده ام مرا بخواند و بخواهد و جانم رابستاند .

سبک جهانی ذکافونگ...
ما را در سایت سبک جهانی ذکافونگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4zekafung-ir0 بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 24 دی 1397 ساعت: 12:33